فرهنگ واژگان «مریام-وبستر» در تعریف «تکنولوژی» نوشته: «۱. استفاده از علم در صنعت، ماشین‌آلات و … برای اختراع چیزهای مفید یا حل مشکلات» . در واقع، «تکنولوژی می‌تونه دانش تکنیک‌ها، فرایندها و مواردی از این دست باشه، یا می‌تونه در ماشین‌ها تعبیه بشه تا بدون اطلاع دقیق از عملکردشون، امکان کار رو فراهم کنه.» به عبارت دیگه، آتش، چرخ، کتاب، تلفن، اینترنت و … هرکدام به عنوان بخشی از تکنولوژی شناخته میشن؛ هرچند بعضی از اون‌ها اونقدر قدیمی هستن که به چشم نمیان. تو این نوشته به تاثیر تکنولوژی‌های تازه‌تر روی این بازه زمانی سخت از زندگی خودم می‌پردازم و همین‌جا باید بگم این نوشته به هیچ عنوان یک نوشته تخصصی نیست و به طور کامل، فقط تجربیات خودم رو بیان می‌کنه.

اگه از سال‌های قبل نوشته‌های من رو دنبال کرده باشید، به احتمال زیاد نوشته «آرام باش، من آسپرگر هستم» رو خوندین؛ اما اگه هنوز این نوشته رو نخوندین (جدا از اینکه می‌تونین بخونینش)، آسپرگر تو خیلی از روابط اجتماعی من تاثیر داشته و داره. من تو بخش بزرگی از ملزومه‌های برقراری ارتباطات اجتماعی، مثل قدرت شکل‌دهی مکالمات یا قدرت برقراری ارتباط چشمی، دچار مشکل بوده و هستم. اضافه شدن افسردگی، باعث شد این ارتباطات از همون مقدار ناچیزشون هم کم‌تر بشه. داشتن یه ذهن فرار و در کنارش اختلال ADD، تمرکز کردن رو برای من به یک چالش روزمره تبدیل کرده و در کنار اون، عدم توانایی در تمرکز باعث شد تا پرخاشگرتر بشم. افراد آسپرگر و اصولا افرادی که در طیف اوتیسم قرار دارن، به تغییرات واکنش‌های شدیدی نشون میدن و بالاتر رفتن اضطراب ناشی از مشکلات روحی چندساله‌ای که از محیط زندگی به من وارد میشد، باعث شد تا به تغییرات خیلی جزئی هم واکنش‌های کاملا نامنسابی داشته باشم.

همه این مشکلات، فقط شروع یک پاندمی رو کم داشت که ورود کرونا و به طبعیت از اون، دوره‌ی به ظاهر تمام‌نشدنی قرنطینه، همه این چالش‌ها رو وارد یک بعد جدیدی در زندگی من کرد که در اون زمان، حتی تصور خروج از این وضعیت برای من غیرممکن به نظر می‌رسید. اما بین همه این مشکلات و بین تمامی کمک‌هایی که از سمت اطرافیان بهم شد، تکنولوژی هم سهم بسیار بزرگی برای خارج شدنم از این وضعیت داشته و داره. در واقع، یه روز بین همون بی‌حوصلگی‌ها، وقتی دیدم تقریبا نیم ساعته که دارم با دیدن محتوای یه ساب‌ردیت می‌خندم، متوجه میزان تاثیر مثبت تکنولوژی به زندگی خودم شدم.

در واقع، اگه قرار باشه کمی جزئی‌تر از تاثیر تکنولوژی به زندگی خودم بگم، باید جلسات درمانی خودم شروع کنم که تو همین شرایط، با تماس‌های صوتی و تصویری فراهم شد. موضوعی که بدون پیشرفت تکنولوژی عملاً غیرممکن بود. نرم‌افزارهای واتساپ و اسکایپ ، همون بخشی از تکنولوژی هستن که شرایط رو برای من و برای شروع درمان من فراهم کردن. توییتر باعث شد تا نزدیک‌ترین دوستام رو پیدا کنم و روابط عادی و کاری خودم رو گسترش بدم. تلگرام و مسنجر فیسبوک ابزاری شدن تا تو دروان قرنطینه، این روابط رو حفظ کنم و اینستاگرام بهم کمک کرد تا تو لحظات خوب و بد افراد نزدیکم شریک بشم. با کمک همین نرم‌افزارها، روزبه‌روز بهتر شدم و دوباره کار کردن رو از سر بگیرم. نرم‌افزار رایگان و اوپن سورس جیتسی ، بستر جلسات راه‌اندازی همین سایت رو برای تیممون فراهم کرد تا همین حالا بتونم این نوشته رو منتشر کنم.

تمام این ابزارها، بیش‌تر از هر چیزی راه‌های ارتباطی رو فراهم می‌کردن، با توجه به اهمیتشون برای بهبودی و باقی موندن تو مسیر بهبودی کافی نیستن. یکی از بخش‌های پراهمیت سلامت روان، کار کردنه که اینترنت، لپتاپ و گوشی‌های هوشمند و از همه مهم‌تر، فتوشاپ، باعث شدن تا بتونم شغل خودم رو پیدا کنم و بازی کردن با کنسول، کامپیوتر و گوشی در کنار دوستام، باعث شد تا با حفظ یک سرگرمی روزانه، خستگی روزهای کاری کم‌تر بشه.

اما به نظرم مهم‌ترین چیز برای حفظ سلامت روان، پیدا کردن انگیزه‌ست. احمد رشاد، یکی از نام‌آشنا‌ترین مجری‌های ورزشی تو یه مصاحبه با کوبی برایانت میگه: «عشق (شور – Passion)، آدم باید خوش‌شانس باشه تا بتونه توی زندگی عشق رو پیدا کنه» و من واقعا خودم رو خوش‌شانس می‌دونم که این شور و عشق به تنکولوژی رو توی زندگیم پیدا کردم. عشقی که با خوندن نوشته‌های نیما اکبرپور توی چلچراغ شروع شد و انقدر بزرگ بود و بزرگ‌تر شد که با تمام چالش‌های زندگی، این انگیزه رو به وجود آورد که این سایت رو راه بندازیم و لذت دیدن نتیجه‌ی کارمون، روز به روز انگیزه ادامه دادن رو برای من بیش‌تر کنه. همون‌طور که اول نوشته‌ام گفتم، این یک نوشته تخصصی نیست. این نوشته، بیش‌تر از هرچیز به یک دلنوشته شبیه هست، نوشته‌ای که عشقم به تکنولوژی میگه و به کمک بزرگی که توی زندگیم کرده و می‌کنه اشاره داره.